فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۴۳: تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به جفایت خوشم، ترک جفا کرده ای این روش تازه را تازه بنا کرده ای راه نجات مرا از همه سو بسته ای قطع امید مرا از همه جا کرده ای دوش ز دست رقیب ساغر می خورده ای من به خطا رفته ام یا تو خطا کرده ای قامت یکتای من گشته دوتا چون هلال تا تو قرین قمر زلف دوتا کرده ای گر نه تو را دشمنی است با دل مجروح من خال سیه را چرا غالیه سا کرده ای حلقهٔ آزادگان تن به بلا داده اند تا شکن طره را دام بلا کرده ای کار فروبسته ام هیچ گشایش ندید تا گره زلف را کارگشا کرده ای من ز لبت صد هزار بوسه طلب داشتم هر چه به من داده ای وام ادا کرده ای من به جگر تشنگی ثانی اسکندرم تا لب جان بخش را آب بقا کرده ای خضر مبارک قدم سبزهٔ خط تو بود کز اثر مقدمش میل وفا کرده ای با خبر از حال ما هیچ نخواهی شدن تا نکند با تو عشق آن چه به ما کرده ای شاید اگر خوانمت فتنهٔ دوران شاه بس که ز قد رسا فتنه بپا کرده ای ناصردین شاه راد آن که بدون ابر گفت معدن و دریا گریست بس که عطا کرده ای آن بت آهو نگاه از تو فروغی رمید نام خطش را دگر مشک خطا کرده ای فروغی بسطامی