فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۷: مرا با چشم گریان آفریدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا با چشم گریان آفریدند تو را با لعل خندان آفریدند جهان را تیره رو ایجاد کردند تو را خورشید تابان آفریدند خطت را عین ظلمت خلق کردند لبت را آب حیوان آفریدند خم موی تو را دیدند بر روی قرین کفر و ایمان آفریدند پریشان زلف تو تا جمع گردید دل جمعی پریشان آفریدند سرم گوی خم چوگان او شد چو گوی از بهر چوگان آفریدند من از روز جزا واقف نبودم شب یلدای هجران آفریدند به مصر آن دم زلیخا جامه زد چاک که یوسف را به کنعان آفریدند به چه افتاد وقتی یوسف دل که آن چاه زنخدان آفریدند زمانی سرو را از پا فکندند که آن قد خرامان آفریدند صف عشاق را روزی شکستند که آن صف های مژگان آفریدند فروغی را شبی پروانه کردند که آن شمع شبستان آفریدند فروغی بسطامی