فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۱۴: می فروشان آن چه از صهبای گلگون کردهاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می فروشان آن چه از صهبای گلگون کرده اند شاهدان شهر ما از لعل میگون کرده اند می پرستان ماجرا از حسن ساقی کرده اند تنگ دستان داستان از گنج قارون کرده اند در جنون عاشقی مردان عاقل، دیده اند حالتی از من که صد رحمت به مجنون کرده اند از بلای ناگهان آسوده خاطر گشته ام تا مرا آگاه از آن بالای موزون کرده اند من نه تنها بر سر سودای او افسانه ام هوشمندان را از این افسانه افسون کرده اند جوی خون از چشم مردم می رود بی اختیار بس که دل را در غمش سرچشمهٔ خون کرده اند حال من داند غلامی کاو به جرم بندگی خواجگانش از سرای خویش بیرون کرده اند خلق را از لعل میگون تو مستی داده اند عقل را از چشم فتان تو مفتون کرده اند مرغ دل در سینه ام امشب فروغی می تپد لشکر ترکان مگر قصد شبیخون کرده اند فروغی بسطامی