فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۱۵۶: همان که چشم تو را طرز دلربایی داد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همان که چشم تو را طرز دل ربایی داد دل مرا به نگاه تو آشنایی داد پس از شکستن دل کام دادی ام آری به تن درست نباید که مومیایی داد به یاد شمع رخت آهی از دلم سر زد که در دل شب تاریک روشنایی داد نهاد عمر من آن روز زد به کوتاهی که کام بوالهوسان زلفت از رسایی داد چه شاهدی تو که زاهد به یک کرشمهٔ تو متاع تقوی و کالای پارسایی داد کجا به شاهی کونین سر فرود آرد کسی که عشق تواش منصب گدایی داد اگر نه با تو یک پرده اش فلک پرورد پس از برای چه گل بوی بی وفایی داد چنان ز زلف تو مرغ دلم به دام افتاد که گر بمیرد نتوانمش رهایی داد سزای من که دمی خرم از وصال شدم هزار مرتبه عشق از غم جدایی داد به صیدگاه محبت دل فروغی را غزال چشم تو ذوق غزل سرایی داد فروغی بسطامی