فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۸۹: دلم فارغ ز قید کفر و دین است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم فارغ ز قید کفر و دین است که مقصودم برون از آن و این است جدا تا مانده ام از آستانش تو گویی گریه ام در آستین است دو عالم را به یک نظاره دادیم که سودای نظربازان چنین است بلای جانن من بالا بلندی است که بر بالش جای آفرین است غزالی در کمند آورده بختم که چین زلف او آشوب چین است نگاری جسته ام زیبا و زیرک زهی صورت که با معنی قرین است به لعل او فروشم خاتمی را که اسم اعظمش نقش نگین است تماشا کن رخش را تا بدانی که خورشید از چه خاکسترنشین است کس کان لعل و عارض دید گفتا زهی کوثر که در خلدبرین است کمان ابرو بتی دارم فروغی که از هر سو بتان را در کمین است فروغی بسطامی