فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۴: آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما آماده شد بلای دل دردمند ما ما مهر از آن پسر سر مویی نمی بریم برند اگر به خنجر کین بندبند ما تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشاده ایم دور زمانه چشم ببست از گزند ما گفتم که نوش داروی عشاق خسته چیست گفتا تبسمی ز لب نوش خند ما شیرین لبان به خون دل خود تپیده اند در صیدگاه خسرو گل گون سمند ما تسبیح شیخ حلقهٔ زنار می شود گر جلوه گر شود بت مشکین کمند ما یا رب مباد چشم بد آن چشم مست را کز دست برد هوش دل هوشمند ما از چشم روزگار ستانیم داد خویش گر دانه های خاک تو گردد سپند ما بگشا به خنده غنچه میگون خویش را تا مدعی خموش نشیند ز پندما ما را پسند کرده فروغی ز بهر جود تا شد پسند خاطر مشکل پسند ما فروغی بسطامی