غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۷: باد صبح از گلستان آید همی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باد صبح از گلستان آید همی یا زکوی دلستان آید همی سوی من چون بوی رحمن از یمن بوی آن جان جهان آید همی می طپد دل چون جلاجل تا بگوش بانگ زنگ کاروان آید همی پیکرم شد چون هلال از انتظار کان مه لاغر میان آید همی از فراق آن لب یاقوت فام خون دل از دیدگان آید همی ناف آهو بوی مویش کی کند کز نسیمش بوی جان آید همی پیش تیر آن بت ابروکمان مرغ دل بازی کنان آید همی شصت برنگرفته از یک چوبه تیر صد خدنگ از وی بجان آید همی هر کجا دردیست درمان ناپذیر بر تن این ناتوان آید همی داستان عشق با زاهد مگوی بوی خون زین داستان آید همی غبار همدانی