غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۴: هان ای مُغَنّی صبح شد برخیز و چنگی ساز کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هان ای مُغَنّی صبح شد برخیز و چنگی ساز کن ناخن براندامش بزن وز خواب چشمش باز کن برخاست مرغ صبح خوان برداشت نوبت را فغان از خواب مستی خیز هان برگ صبوحی ساز کن ساقی بهنگام صبوح آن جام راحت بخش را پیش آر از دوران نوح انجام را آغاز کن همچون مسیحا رخت خود بر گردۀ گردون بنه وین زنگ پر آهنگ را از گردن خر باز کن شام فراق ار پیش شد صبح وصال آمد زپِی برخیز و ساز راز دل با آن بت طنّاز کن با خرقۀ زهد و ورع زنّار نتوان داشتن یا سُبحه از کف باز نِه یا رشته ای ابراز کن تا چند سازی در جهان با خار و خاشاک آشیان ای مرغ لاهوتی مکان بر اوج خود پرواز کن غبار همدانی