غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵: در بند هرچه در دو جهان هست نیستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بند هرچه در دو جهان هست نیستم در حیرتم که اینهمه مفتون کیستم رازم چو شمع بر همه آفاق گشته فاش خندان به حال خویشتن از بس گریستم گر آبیم در آتش دل چیست مسکنم ور آتشی در اشک روان غرقه چیستم از من به غیر دوست نشانی بجا نماند وان ترک باز درپی غارت گزیستم با یک دو قطره خون دل و مشتی استخوان یک عمر در شکنج غمت خوب زیستم روزی که دیده محو تماشای او نبود بر تیره شام هجر چرا ننگریستم غبار همدانی