غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۰: برآنم که گر جامی آرم به چنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برآنم که گر جامی آرم به چنگ زنم سنگ بر شیشۀ نام و ننگ از آنم شتاب است در دور جام که دوران عمرم ندارد درنگ نیندیشم از سختی راه دور نباشد گرم توسن بخت لنگ گر افتد بدستم گریبان مرگ در آغوش جان گیرمش تنگ تنگ اگر غرق دریای اشکم چه باک نترسد ز طغیان دریا نهنگ نرنجم که جانانه ام دست بست اگرچه به دشمن دهد پالهنگ بده ساقی آن آب یاقوت فام ببین بر رخم اشک بیجاده رنگ چه تدبیر کرد آن خردمند مرد که پای طرب بست بر پای چنگ مزن دم ز ناگفتنی کز کمان چو بگذشت واپس نیاید خدنگ غبار همدانی