غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵: حدیث روضۀ رضوان و نار نیرانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حدیث روضۀ رضوان و نار نیرانش حکایتی است ز اوضاع وصل و هجرانش بریز سیل سرشکم که جان به در نبرد هزار کشتی نوح از بلای طوفانش تو خضر راه شو ای عشق تا در این دم مرگ رسانی از ظلماتم به آب حیوانش علاج این دل دیوانه را توانم کرد به دست افتد اگر طرّۀ پریشانش دلا متاع گرانمایه ایست گوهر عمر ولی چه سود که ما میدهیم ارزانش بسی نمانده که یکباره برطرف گردد سحاب چشم من از بس که ریخت بارانش غبار همدانی