غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۶: گر خورم گرداب سان دریای آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر خورم گرداب سان دریای آب باز ننشیند دلم از التهاب سخت دلتنگم بگو مطرب سرود سخت مخمورم بده ساقی شراب از لب لعلت نمک باید که گشت مرغ دل از آتش هجران کباب گر محاسب باز عشق تند خوست پاک خواهد بود در محشر حساب ناگزیر آمد ولی طرفی نبست سایۀ مسکین ز وصل آفتاب مانده ام با اضطراب موج عشق بر سر دریای حیرت چون حباب گر زمن پرسی سرای می فروش گویم آنجا رو که دیوارش خراب گریم و ترسم که باشد گریه ام پیش یار سنگدل نقشی بر آب دوش میدیدم که پیر معنوی می سرود این نغمه را خوش با رُباب آنکه کشتی راند در خون قتیل موج اشک ما کی آرد در حساب غبار همدانی