حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شماره ۵۴:ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است به یاد لعل تو و چشم مست میگونت ز جام غم می لعلی که می خورم خون است ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو اگر طلوع کند طالعم همایون است حکایت لب شیرین کلام فرهاد است شکنج طره لیلی مقام مجنون است دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی که رنج خاطرم از جور دور گردون است از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز کنار دامن من همچو رود جیحون است چگونه شاد شود اندرون غمگینم به اختیار که از اختیار بیرون است ز بیخودی طلب یار می کند حافظ چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است حافظ شیرازی