فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب هم بخواهد سوخت گردون گر برآرم آهی امشب هم تنم می سوخت شبها آتشی دوش از دلم سر زد که در آب عرق خود را فکند از تاب او تب هم نمی گرداند دل را غرقه گرداب زنخدانش اگر موجی نمی آمد باو از پیش غبغب هم لب از ذکر دهان دوست بستم احتیاطم بین کزین راز نهان واقف نمی خواهم شود لب هم بیارب یاربم دل داشت تسکین چون کنم یارب دمی کز ضعف تن نبود مرا یارای یارب هم چه سان گیرم عنان شهسواری را که از تندی نمی خواهد که گرد من رسد بر نعل مرکب هم فضولی از می و محبوب یکدم نیستی غافل بحمدالله که لطف طبع داری حسن مشرب هم فضولی بغدادی