فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجویم که جز من هر که او را دوست دارد دشمن اویم بغمزه می رباید دل بابرو می ستاند جان چه چشمست آن چه ابرو کشته آن چشم و ابرویم بپیکانش گرانی بر تن بیمار می خواهم که نتوانند بردن بعد مردن زان سر کویم نباشد دوختن چاک دلم را در غمت ممکن اگر سوزن شود بر رشته تن هر سر مویم سزد گر سر نهد بر پای مژگان مردم چشمم که بگشادست درهای بلا در عشق بر رویم چه بختست این که گر یک دم کنم جا پهلوی شمعی چو سایه می شود پیدا رقیبی هم بپهلویم فضولی صد بلا زان ماه اگر بینم عجب نبود که او شوخ بلا انگیز و من رند بلا جویم فضولی بغدادی