فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان را به لعل چون شکرت تا سپرده ام دیدست لذتی که من از رشک مرده ام شوق تو رهنمای وجودم شد از عدم نی من به اختیار خود این ره سپرده ام در غربت وجود که وادی حیرتست جز درگه تو راه به جایی نبرده ام نقد سرشکم از در انجم زیاده است شب های غم همین و همان را شمرده ام بهر قبول نقش خطت نقش غیر را عمریست از صحیفه خاطر سترده ام ساقی بیا که باز می نابم آرزوست تا کی غم زمانه بدارد فسرده ام در پرده های دیده فضولی نماند نم از بس که بهر گریه دمادم فشرده ام فضولی بغدادی