فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دیدم که تا سر رشته وصلت بدست خویشتن دیدم ندیدم هیچ کس را غافل از افسانه عشقت تو بودی بر زبان هر جا دو کس را در سخن دیدم جفا هر چند بر من بیشتر کردی نشد کمتر وفا کز من تو دیدی از جفایی کز تو من دیدم مگر شد باغبان دلبسته سرو خرامانت که او را سست در پروردن سرو چمن دیدم جراحتهای تازه بر دلم بگشود صد روزن ز هر روزن درو دور از تو صد داغ کهن دیدم نمودی حال مشکین بر بیاض چهره زیبا سواد نقطه از مشک بر برگ سمن دیدم فضولی در هوای دلبران می بینمت گویا ندیدی آنچه من زان دلبر پیمان شکن دیدم فضولی بغدادی