فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هدف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هدف جلوه کردی عنان اختیارم شد ز کف می نهد سر هر سحر بر خاک راهت آفتاب جای آن دارد که سر بر چرخ ساید زین شرف آسمان را دوش ذوق ماه نو در چرخ داشت گوشه ابرو نمودی ذوق آن شد بر طرف غیرت لعل تو در کان لعل را در خون نشاند آب شد از شرم دندان تو لؤلؤ در صدف سینه ام را سوخت دل وز ناله ام پیداست این بیشتر دارد فغان هرگه که آتش دید دف هر طرف صف بست مژگانم بقصد خیل خواب جلوه ها دارد سرشکم در میان هر دو صف عشق ورز و جام می درکش فضولی متصل خیز و کاری کن مکن بیهوده عمر خود تلف فضولی بغدادی