فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش گویا که پشیمان شده از آمدن خویش گل جای بسر دارد اگر بگسلد از خار ای گل منشین پیش رقیبان بداندیش در باغ چرا پیرهن گل شده خونین ای گل تو مگر بر رگ بلبل زده نیش چون غنچه خندان که شود گل ز دم باد ناصح ز دم سرد تو شد آتش دل بیش گر سینه شکافم دل صد پاره نماید چون غنچه چرا فاش کنم حال دل ریش چون رخ بنمودی بده از لعل لبت کام در دور گل آن به که کند کس طرب و عیش بربود دل و دین من آن غمزه فضولی فریاد ز بی باکی آن کافر بدکیش فضولی بغدادی