فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارب بحق حرمت رندان درد نوش ما را میفکن از نظر پیر می فروش می نیست آب دانه انگور بلکه هست خون دلی ز جور فلک آمده بجوش اخبار ساکنان سراپرده فناست هر غلغله که می رسد از جوش می بگوش باده فتاده است بجوش از خروش چنگ وز جوش باده چنگ فتادست در خروش ساقی بیار باده که بگشایدم زبان گویم ترا که از چه سبب مانده ام خموش بازار دهر را همه بر هم زدیم نیست جز باده جوهری که بریزد بنقد هوش قید علاقه هست فضولی کمال عیب زنهار پرده ز تجرد باو مپوش فضولی بغدادی