فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار من در عاشقی جز با غم یاری نماند گو برو عقل از سرم با او مرا کاری نماند رفت مژگانم بسیل اشک از اطراف چشم در ره خیل خیال گلرخان خاری نماند عاشقان را تیغ بی صبری ز دام غم رهاند جز دل زار گرفتارم گرفتاری نماند خواهدم افکند ضعف از پا چنین کز سیل اشک در فضای دهر بهر تکیه دیواری نماند هر که بود از صحبت دلگیر من دامن کشید همدمم در بزم غم جز ناله زاری نماند با که بنمایم متاع خویش در بازار دهر جوهر اسرار معنی را خریداری نماند شد فضولی نقد عمرم صرف در ایام غم بهر اظهار غم ایام غمخواری نماند فضولی بغدادی