فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۵: گاه لطفی می نماید گه جفایی می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاه لطفی می نماید گه جفایی می کند شوخی آن طفل هردم اقتضایی می کند آه ازآن نورس که گه رخ می نماید گاه زلف هرزمان ما را گرفتار بلایی می کند هر طرف صد مبتلا دارد ولی از سرکشی او کجا پروای حال مبتلایی می کند کار من عشقست جز کویت ندارم هیچ جا هرکسی تدبیر کار خود ز جایی می کند وعده مهر و وفا تا کی دهد آن تندخو وقت شد گر وعده خود را وفایی می کند خون شود یارب که بربودست صبر و طاقتم دل که هر دم آرزوی دلربایی می کند حاکم تقدیر در هر کار حکمی کرده است هرکه می گیرد خلاف او خطایی می کند بنده لعل لب یارم فضولی کان طبیب درد دل در هرکه می بیند دوایی می کند فضولی بغدادی