فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۳: یار از عاشق نمی باید که پروا شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار از عاشق نمی باید که پروا شود تا نه عاشق درد دل گوید نه او رسوا شود ما دهان یار را از غنچه بهتر گفته ایم غنچه هم این حرف خواهد گفت گر گویا شود ماه من چون تو ملک خویی پری رخساره نیست در روی زمین حالا مگر پیدا شود میل پنهان تو با من هست عین لطف لیک آه ازان لطفی کزو اظهار استغنا شود تو کشیدی تیغ و من صد سیل بگشادم ز چشم شد مقد غالبا عالم خراب از ما شود پر غم او شد دل از ناصح مرا سودی نماند غم مگر بیرون شود تا پند او را جا شود پیش بی دردان فضولی سر بپای او منه احتیاطی کن مبادا فتنه بر پا شود فضولی بغدادی