فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۲: ببزم او سخن از درد من نمی گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ببزم او سخن از درد من نمی گذرد چه خلوتیست که آنجا سخن نمی گذرد گذشت دل ز دو عالم بدور روی تو لیک ازان دو سلسله خم بخم نمی گذرد نمی کشد دل تنگم بمجمعی که درو زمان زمان سخنی زان دهن نمی گذرد مقید قد و رخسار گلرخان بچمن پی نظاره سرو و سمن نمی گذرد اساس مجمع ارباب عشق ناکامیست حدیث کام دران انجمن نمی گذرد نمی رسد بحظوظ سرور روحانی کسی که از سر حظ بدن نمی گذرد دمی نمی گذرد بر فضولی بی دل که در دلش غم آن سیمتن نمی گذرد فضولی بغدادی