فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۸: کلکی که صورت من و آن دلربا کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کلکی که صورت من و آن دلربا کشید افکند طرح دوری و از هم جدا کشید ما را خیال خط تو از گریه باز داشت آن سبزه تا دمید نم از چشم ما کشید غیر از کشیدن ستمت نیست کار ما بنگر که کار ما ز تو آخر کجا کشید ای سنگدل چه شد که وفایی نمی کنی بر بی دلی که بهر تو چندین جفا کشید تا یافت ره بخاک درت سیل اشک ما زان رهگذر دگر نتوانست پا کشید میل شعاع داشت بکف صبح آفتاب گویا بچشم خود ز درت توتیا کشید ای گل هنوز ز دل بنگاری نداده کی آگهی که از تو فضولی چها کشید فضولی بغدادی