غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۰: حیف ست قتلگه ز گلستان شناختن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حیف ست قتلگه ز گلستان شناختن شاخ از خدنگ و غنچه ز پیکان شناختن لب دوختم ز شکوه ز خود فارغم شمرد نشناخت قدر پرسش پنهان شناختن از شیوه های خاطر مشکل پسند کیست کشتن به جرم درد ز درمان شناختن؟ از پیکرت بساط صفای خیال یافت وصل تو از فراق تو نتوان شناختن نازم دماغ ناز ندانی ز سادگی ست کشتن به ظلم و کشته احسان شناختن یاد آیدم به وصل تو در صحن گلستان آن جلوه گل آتش سوزان شناختن خاکی به روی نامه فشاندیم مفت تست ناخوانده صفحه حال ز عنوان شناختن ماییم و ذوق سجده چه مسجد چه بتکده در عشق نیست کفر ز ایمان شناختن مینا شکسته و می گلفام ریخته محوم هنوز در گل و ریحان شناختن لخت دلم به دامن و چاک غمم به جیب اینک سزای جیب ز دامان شناختن بگداخت بس که از اثر تاب روی تو مهر از شفق به کوی تو نتوان شناختن غالب به قدر حوصله باشد کلام مرد باید ز حرف نبض حریفان شناختن غالب دهلوی