غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۱: دگر نگاه ترا مست ناز می خواهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دگر نگاه ترا مست ناز می خواهم حساب فتنه ز ایام باز می خواهم وفا خوش ست اگر داغ همفنی بود زبانه های سمندرگداز می خواهم گذشتم از گله در وصل فرصتم بادا زبان کوته و دست دراز می خواهم گرفته خاطر از اسباب و سرخوشی باقی ست ترانه ای که نگنجد به ساز می خواهم دویی نمانده و من شکوه سنجم اینت شگفت میانه تو و خویش امتیاز می خواهم برون میا که هم از منظر کناره بام نظاره ای ز در نیم باز می خواهم چو نیست گوش حریفان سزای آویزه همان نسفته گهرهای راز می خواهم زمانه خاک مرا در نظر نمی آرد ز نقش پای تواش سرفراز می خواهم همین بس ست که میرم ز رشک خواهش غیر ز عرض ناز ترا بی نیاز می خواهم وکیل غالب خونین دلم سفارش نیست به شکوه تو زبان را مجاز می خواهم غالب دهلوی