غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۹: بتان شهر ستم پیشه شهریارانند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتان شهر ستم پیشه شهریارانند که در ستم روش آموز روزگارانند برند دل به ادایی که کس گمان نبرد فغان ز پرده نشینان که پرده دارانند به جنگ تا چه بود خوی دلبران کاین قوم در آشتی نمک زخم دلفگارانند نه زرع و کشت شناسند نی حدیقه و باغ ز بهر باده هواخواه باد و بارانند ز وعده گشته پشیمان و بهر دفع ملال امیدوار به مرگ امیدوارانند ز روی خوی و منش نور دیده آتش به رنگ و بوی جگرگوشه بهارانند تو سرمه بین و ورق درنورد و دم درکش مبین که سحرنگاهان سیاهکارانند ز دید و داد مزن حرف خردسالانند به گرد راه منه چشم نی سوارانند ز چشم زخم بدین حیله کی رهی غالب دگر مگو که چو من در جهان هزارانند غالب دهلوی