غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۹۷: دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نیست دانی که مرا بر تو گمانست و گمان نیست در عرض غمت پیکر اندیشه لالم پا تا سرم انداز بیانست و بیان نیست فرمان تو بر جان من و کار من از تو بی پرده به هر پرده روانست و روان نیست نازم به فریبی که دهی اهل نظر را کز بوسه پیامی به دهانست و دهان نیست داغیم ز گلشن که بهارست و بقا هیچ شادیم به گلخن که خزانست و خزان نیست سرمایه هر قطره که گم گشت به دریا سودی است که مانا به زیانست و زیان نیست در هر مژه و بر هم زدن این خلق جدیدست نظاره سگالد که همانست و همان نیست در شاخ بود موج گل از جوش بهاران چون باده به مینا که نهانست و نهان نیست ناکس ز تنومندی ظاهر نشود کس چون سنگ سر ره که گرانست و گران نیست پهلو بشکافید و ببینید دلم را تا چند بگویم که چه سانست و چه سان نیست؟ غالب هله نظارگی خویش توان بود زین پرده برون آ که چنانست و چنان نیست غالب دهلوی