صفای اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۸: گذشت درگه شاهی ز آسمان سرما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت درگه شاهی ز آسمان سرما که خاک درگه درویش تست افسر ما زند کبوتر ما در هوای بام تو پر شکار نسر حقیقت کند کبوتر ما کمند زلف ترا در خورست گردن شیر که تاب داده ئی از بهر صید لاغر ما بظل رایت خورشید آسمان وجود طلوع کرد ز شرق شهود اختر ما ستاره ایم نه بل شاهباز دست شهیم که آفتاب بود زیر سایه پر ما نهفته در ظلمات تنست آب حیوه بسینه است دل آئینه سکندر ما بدور نقطه دل چنبریم دایره وار بدان احاطه که چرخست زیر چنبر ما شدیم بنده سلطان فقر و از افراد ممالک ملک وملک شد مسخر ما کتاب جمع وجودیم ما بمدرس خود که هر چه هست بود آیت مفسر ما مس نواقص امکان زر وجوب شود شود چو طرح بر او گرد کیمیاگر ما صفای گوشه نشینیم و هست روشن تر ز آفتاب فلک طینت منور ما نگاهبان سرو گنج و افسر و ملکیم که شاهوارتر از گوهرست گوهر ما صفای اصفهانی