سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای در درون سینه زمهرت دفینه ای نگذاشت طره ی تو دلی را به سینه ای مهرم فزوده کین تو کین تو مهر من حیرانم آن چه مهر بود این چه کینه ای در بحر عشق ای که تو را میل ساحل است زین لجه کی رسید به ساحل سفینه ای در گوش من سرود مغنی خوشست لیک با آن غنا که خواست ز خلق فتینه ای این راست گوهری خوش و آن را در خوشاب این دیده مخزنی بود آن لب خزینه ای زلف بنفشه طره ی سنبل ندیده اند گویند اگر به عارض و رخ بی قرینه ای بر آتش (سحاب) فشان آبی از وفا چون او به شکر اینکه به تاب و تبی نه ای سحاب اصفهانی