سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جور او مگر شب هجران شکایتی گوید کسی که این دو ندارد نهایتی مهر کسی خوشم که اثر در دلت نکرد عشق تو کرد گر چه به هر دل سرایتی هر نوع کآورند به یاد توام نکوست هر چند ساعتی کند از من سعایتی صبح سعادت از مه رویت نشانی ئی روز قیامت از شب هجرت کنایتی دور از توام هلاک نکرد آسمان چو دید در کیش عشق سر نزد از من جنایتی احوال خود که رانیم از کوی خود بپرس از والیئی که عزل شود از ولایتی دانی که چیست آیه ی نور و حدیث طور؟ از کوی او کنایتی، از رویش آیتی از بس (سحاب) بود ز لطف تو ناامید هرگز نداشت از تو امید عنایتی سحاب اصفهانی