سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی آخر از آن جماعتم انگار ساعتی دادم بهای بوسه ی او نقد جان و نیست ما را جز این به چیز دگر استطاعتی بهر ثمن به غیر کلافی چه آورد بیچاره پیره زن که ندارد بضاعتی از من خوشم که هیچ نپرسند روز حشر دیوانه را چه معصیتی و چه طاعتی زاهد چو ما به قول تو گوش نمی کنیم از ما تو هم مکن به قیامت شفاعتی ما را ز فقر نیز نباشد مذلتی گر خواجه را بود ز امانت مناعتی بهر دو نان چه منت دونان کشی (سحاب) چون میتوان به قرص جوینی قناعتی سحاب اصفهانی