سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باختی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باختی تا مرا در ششدر رشک رقیب انداختی سوختی از آتش غیرت دل عشاق را ساختی با غیر و کار عاشقان را ساختی تا که را خواهی هلاک از درد رشک من که تو بی سبب در بزم وصل امشب مرا بنواختی قدر سرو و گل شکستی تا تو در بستان حسن رخ چو گل افروختی قامت چو سرو افراختی با خرابی دل اکنون ای شه خوبان بساز تا چرا رخش ستم در کشور دل تاختی من ز حسرت جان سپردم چون تو بهر دیگران از کمر خنجر کشیدی از میان تیغ آختی کشتی ام گر از غم عشق بتان شادم که تو صفحه ی دل را زغم های دگر پرداختی تا کس از جورت به جز ما در سر آن کو نماند عاشقان خویش را زاهل وفا نشناختی نرم می باید دل آن شوخ سنگین دل (سحاب) ورنه گیرم سنگ را ز آه درون بگداختی سحاب اصفهانی