سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از باده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در خیال تو به افتاده است دل از باده ام زین سبب از چشمت ای پیر مغان افتاده ام خانه ی دل شد زهر نقش و نگاری بی نیاز با وجود نقش مهر آن نگار ساده ام تا میان بندگی بستم به کوی می فروش یافت آزادی زهر قیدی دل آزاده ام یک طرف رشک رقیبان یکطرف درد فراق بهر مردن هر چه گردون خواست کرد آماده ام تنگ شد بر دل فضای سینه بی او گر چه من در به روی او بسی از دست خود بگشاده ام سر هوای مقصدی دارد که هرگز کس ندید گرچه پا در وادی عشقت همان ننهاده ام تا به کیش عشق رو آورده ام شادم که نیست فکر زنار و صلیب و سجه و سجاده ام در بهای بوسه خواهد یار آنکه از (سحاب) نقد جانی را که در آغاز عشقش داده ام سحاب اصفهانی