سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کنم روز وصلش دردم افزون شد ندانم چون کنم؟! تا زرنگ زرد من ظاهر نگردد درد من روی خود از اشک گلگون هر زمان گلگون کنم شمه ای از حسن یار و عشق خود یابم چو گوش بر حدیث لیلی و افسانه ی مجنون کنم خون شد از گردون دل من لیک دارم خویش را شادمان تا زین سبب خون در دل گردون کنم می توانم کرد کین غیر را از دل برون گر توانم مهر جانان را ز دل بیرون کنم می توان ز افسون پری را کرد با خود رام لیک آن پری رامم نگردد گر هزار افسون کنم از قد موزون نشاید کرد منع من (سحاب) طبع من موزون و من ترک قد موزون کنم؟! سحاب اصفهانی