سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟ گر چو او من هم دلی از سنگ در بر داشتم نیست غم گر داده ام جان ز آنکه با خود کرده ام آن غمی کآن را زجان خویش خوش تر داشتم دیدم استغنای او اکنون به زخمی راضیم ورنه من ز آن بی وفا امید دیگر داشتم نیست افسوسی گرم در راه عشقت رفت سر لیک صد افسوس از آن شوری که در سر داشتم گوش بر عهد بتان چون سادگان دادم ولی ساده تر ایشان که پندارند باور داشتم چون تو را دیدم به روز حشر رفت از خاطرم شکوه هایی کز تو با دارای محشر داشتم تا پر و بالم بکندی من نبستم دل به دام کز توام بیم رهایی بود تا پر داشتم جور آن شوخ ستمگر برد از یادم (سحاب) آن شکایتها که از چرخ ستمگر داشتم سحاب اصفهانی