سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد جان دادم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد جان دادم حیات بی ثباتی بهر عمر جاودان دادم نشد هرگز به من مایل دل او بر خلاف من که غیر از او ندادم دل به کس تا آنکه جان دادم تمام عمر صرف این و آن کردم، ستم کردم که گنج شایگانی را خود از کف رایگان دادم نبودم دوست تا با او نبودم آسمان دشمن که جان دادم ز دست این چو دل بر دست آن دادم زرنگ چون زریرم تا نگردد راز دل پیدا رخ خود را زخون دیده رنگ ارغوان دادم ز دست طعنه ی پیر و جوان مردم سزای من که در پیری عنان خود بدست آن جوان دادم مرا نبود (سحابا) با فلک دست مکافاتی خدنگ آه من گیرد مگر از آسمان دادم سحاب اصفهانی