سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداختیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از غم عشقی کز آن آتش به جان انداختیم ناله ای کردیم و شوری در جهان انداختیم با سگش تا طرح الفت در میان انداختیم آتش غیرت جهانی را به جان انداختیم برقی از بخت بد ما بر خس و خاری نتافت تا در این گلزار طرح آشیان انداختیم پیش از این کاین ناله بخشد سودی از بیطاقتی ناله ها کردیم و خود را از زبان انداختیم آه کز لعلت چو عمری جاودانی یافتیم بی تو خود را بلای جاودان انداختیم در دل او رخنه ی کردیم ز آه نیمه شب خوش به تاریکی خدنگی بر نشان انداختیم آخر از بی طاقتی ز افسانه ی شیرین لبی نکته ای گفتیم و شوری در جهان انداختیم تا طبیب ما (سحاب) آمد به بالین خویش را بر دواج ناتوانی ناتوان انداختیم سحاب اصفهانی