سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی هم بگو وصف زلال کوثر آب زندگانی هم به کویش رفتم و از ضعف نتوانم که باز آمد توانایی به کار آمد مرا و ناتوانی هم ز خط گیرم که کم شد کبر و ناز او عبث باشد که با یارانش افزون شد تغافل سر گرانی هم نه بنوازد ز مهرم نه کشد از کین نمیدانم مه بی مهر من نامهربان با مهربانی هم اگر غمگین نباید بود از غمناکی یاران نباید داشت از ناشادی ما شادمانی هم به امید وفای عهد و پیمان جوانانم تلف شد روزگار پیری و عهد جوانی هم زمین و آسمان از اشک و آهم در حذر باشند بلاهای زمینی فتنه های آسمانی هم پس از کنج قفس گشت گلستانم خوش است اما اگر گلچین نیابد ره در آن باد خزانی هم (سحاب) از هجر او مرد و رقیبان از وصال او حیات جاودان دارند و عیش جاودانی هم سحاب اصفهانی