سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من جان من اکنون که میدانی به تن جان نیستم آن مه افزون است در حسن از مه کنعان ولی من به طاقت در غمش چون پیر کنعان نیستم از جفا کافر مبیناد آنچه با من می کند نامسلمانی که پندارد مسلمان نیستم بود آن دستی که بر دامان وصل او کنون نیست وقتی کز فراقش بر گریبان نیستم تا به خاک رهگذار یار پی بردم (سحاب) چون سکندر آرزوی آب حیوان نیستم سحاب اصفهانی