سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش سزد که مهر در افتد چو سایه در پایش چه گونه دست تواند بدامن تو رساند کسی که بر سر کویت نمیرسد پایش نماید ار بت عذرا عذار من عارض برد ز خاطر وامق عذار عذرایش بود به چشم زلیخا چه جلوه یوسف را کند چو یوسف من جلوه روی زیبایش امیدواری درمان چگونه دردی راست که ناامید ز درمان بود مسیحایش کسی که با تو شکیبائیش نبود چه سان شکیب بیتو کند جان نا شکیبایش؟ سزد که سرو و صنوبر سرافکنند به پیش بسان بید موله ز شرم بالایش نشد ز راه ترحم غمین ز قتل (سحاب) غمین بود که روا گشته یک تمنایش سحاب اصفهانی