سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دوری تو نمردم همین گناهم بس ولی امید وصال تو عذرخواهم بس به کوی باده فروش ار دهند راهم بس که از حوادث دوران همین پناهم بس مکن ز چشم سیاهت سیاه تر روزم سیاهکاری آن طره ی سیاهم بس نخواهم اینکه کسی پی برد به قاتل من و گرنه پنجه ی خونین او گواهم بس به محشرم بتو دعوی خونبهائی نیست بزیر تیغ همین از تو یک نگاهم بس امید وصل گه و بیگه از توام نبود یکی نگاه بسوی تو گاهگاهم بس مرا بودای عشقت دلیل حاجت نیست چرا که جذبه ی شوق تو خضر راهم بس فروغ مهر فلک گو متابم از روزن (سحاب) پرتو آن روی همچو ما هم بس سحاب اصفهانی