سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بس گرفته خو بخیالت دل صبور از غیبت تو نیز برد لذت حضور بنمای روی خویش به بیگانه وقت مرگ حیف است کآرزوی تو را او برد به گور نه تو مرا شناسی و نه من تو را زبس من بر رخت زشرم ندیدم تو از غرور یا رب همیشه روی بد غیر دورباد از چشم یار و چشم بد از روی یار دور نور رخ تو بود ز نخل قدت عیان نوری که دیده، دیده ی موسی زنخل طور هر گه بصد امید نشستم به راه تو سیل سرشک من شودت مانع عبور مرگ رقیب و غصه او هر دو شد (سحاب) هم مایه ی ملالت و هم باعث سرور سحاب اصفهانی