سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود برون غم تواش از جان دردناک شود بنان خویش مکن رنجه بهر مکتوبی که چون گشایمش از آب دیده پاک شود اگر تو را به من اول نظر فتد چه عجب نخست جرعه ی ساقی نصیب خاک شود به باغ از آن گل عارض دمید رایحه یی صبا چو خواست گریبان غنچه چاک شود دگر بشوق جنان سر ز خاک بر نکند کسی که بر سر کوی حبیب خاک شود بعدل شاه نسازد که آه و اشک (سحاب) ز دیده تا سمک از سینه ی سماک شود ستوده فتحعلی شه که شاید از بیمش روان به جای می ار خون دل ز تاک شود سحاب اصفهانی