سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد گر تو را بینم و از عمر دمی بیش نباشد نبود قوت رفتار به پای طلب من ورنه تا منزل جانان قدمی بیش نباشد سهل باشد که بر آری تو تمنای دلی را کآرزویش ز تو جز لطف کمی بیش نباشد نقطه ی لعل لبت را نبود هیچ وجودی یا وجودیست که هیچ از عدمی بیش نباشد نقد جانیست مرا در کف و دردا که بهایش بر خوبان جهان از درمی بیش نباشد کی تلافی شب هجر کند روز وصالش کآن ز عمریست فزون این ز دمی بیش نباشد با (سحابم) نبود میل ستم گفتی ازین پس زانکه دانی که به او زین ستمی بیش نباشد سحاب اصفهانی