سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند و گر شراب به جام من از سبو ریزند چه باده ها که بشوق تو از سبو به قدح کنند و از قدحش باز در سبو ریزند بهای می چو نباشد به کوی باده فروش سزد که از پی این آب آبرو ریزند کراست جرأت پرسش به محشر از خونی که تیر غمزه ی ترکان تندخو ریزند نماند در گل او رنگ و بو که رنگی نیست در آن سرشک که از یاد روی او ریزند خبر دهید بدلها (سحاب) آن خونها که از جفای وی از دیده ها فرو ریزند سحاب اصفهانی