سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد آنچه با من غم او کرد غمش با دل کرد دید گردون که هلاک از ستم او نشدیم دل بی رحم بتان را به جفا مایل کرد ز آب چشم آنچه کشد مردمک دیده سزاست زآنکه در رهگذر سیل چرا منزل کرد هم کف موسوی از نور رخت خجلت کرد هم دم عیسوی اعجاز لبت باطل کرد خواجه بسپرد به ناچار در آخر بجهان بجهان آنچه زاسباب جهان حاصل کرد عاقل آن بود که از ساغر آئینه مثال زنگ اندوه ز آئینه ی دل زایل کرد دید کز بهر نثارت بودم تحفه ی جان چرخ در چشم تواش این همه ناقابل کرد خواست در حشر بدامان زندش دست (سحاب) شرمش آمد چو نگاهی بسوی قاتل کرد سحاب اصفهانی