سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال من گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که با آن شاه خوبان شمه ای از حال من گوید به ماه مصر حال ساکن بیت الحزن گوید ز بس گوید حدیث غیر اگر حرفی بمن گوید نمی خواهم که آن شیرین زبان با من سخن گوید به من هر گه رسد ز آن پیش کآرم شکوه ی بر لب سخنهایی که باید من بگویم او به من گوید نگویم تا به آن نا مهربان راز دل خود را همان ناگفته در هر محفل و هر انجمن گوید به سوی دام مرغان چمن بیخود روند از بس زمن وصف گرفتاری به مرغان چمن گوید رود نام بت و افسانه ی بتخانه از یادش زوصف آن بت ار کس شمه ای با برهمن گوید (سحاب) آن لعل لب و آن در دندان را ستم باشد که لعل بدخشان خواند و در عدن گوید سحاب اصفهانی