سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زروی لطف اگر یار در کنار نشیند عجب مدار که گل در کنار خار نشیند فلک نداد از آن رهگذر بباد غبارم که آن غبار مبادش به رهگذر نشیند بدل زهر که غباری نشسته بود زدودم مباد آن که ز من بر دلی غبار نشیند در انتظار وفاتم نشسته بر سر اجل، گو که بیش ازین نپسندم در انتظار نشیند زرشک غیر نشینم بکنج فرقت اگر نه کجا بروز چنین کس باختیار نشیند زدیده روز من و روزگار من شده تیره که خود به روز من تیره روزگار نشیند از آن شد اشک فشان دیده ی (سحاب) چو باران که شاید آتش این آه شعله بار نشیند سحاب اصفهانی